Effective Parenting, Free training

مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها

مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها

مواجه با مرگ
899 people have seen this post

 

 

چطور بچه ها رو برای پذیرش مرگ یکی از عزیزانشون آماده کنیم؟

چطور بچه ها رو همراهی کنیم که دچار افسردگی ها یا ناامیدی های عمیق نشن؟

مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها (کودک یا نوجوانان)

اولین مسئله در مورد مرگ عزیزان به بچه ها اینه که :

توضیحات ما باید متناسب با سن و فهم بچه ها و حتما صادقانه و مختصر باشه.

 

من اینجا یه سری مطالب رو به صورت کلی میگم که برای همه گروه های سنی کودکان مناسبه.

مفهوم مرگ حتی برای ما بزرگترا هم یک راز و رمزه ؛ و عقاید مختلف هم به این سوال به شیوه های متفاوتی جواب دادن.

بنابراین ما یک پاسخ مشخص و جواب کلیدی نداریم که کاملا درست و آروم کننده باشه.


چطور خبر فوت عزیزی رو به کودک بدیم؟


ابتدا کودک رو به محلی آرام و امن میبریم ( خونه دوست و آشنا یا حتی خونه خودشون قبل از اینکه پارچه ها و بنرهای سیاه رو زده باشن یا اطلاعیه ای به در و دیوار چسبونده شده باشه).

جایی که شلوغ نیست و افراد با لباس های مشکی دور تا دور خانه نــــــنشسته اند.

از شمع و گل و عکس فرد مرحوم شده و ربان های سیاه هم خبری نـــیست.

مهمه که در قدم اول کودک یا نوجوان شوکه نــــشه.

ناگهان با فضایی سنگین و غمگین مواجه نشه.

چراکه تحمل همه این ها باهم براش راحت نخواهد بود.

یکی از مراجعینم وقتی میخواستن این خبر رو به بچه ها بدن، باوجودیکه خانواده سنتی و معتقدی بودن، تا آمدن بچه ها به خونه، صبر کردن و همه چیز رو به حالت عادی نگه داشتن.

تنها سه چهار نفر که لباس های عادی و روزانشون رو پوشیده بودن و میتونستن خودشون رو کنترل کنن، حضور داشتن.
بعد دو نفری که به بچه ها نزدیک تر بودن و البته بچه ها هم با اونها راحت بودن، شروع به صحبت و بازی کردن؛ و بعد از مدتی موضوع “مرگ” رو به طور کلی وسط کشیدن.

بچه ها نظرتون در مورد کسایی که میمیرن چیه؟


برای گروه سنی ۷ سال و کوچکتر میتونیم بگیم: “کسی که میمیره نمیتونه غذا بخوره. نمیتونه ببینه.

نمیتونه بشنوه و حرف بزنه. اون نمیتونه مثل قبل چشمهاشو باز کنه.

راه بره و نفس بکشه. درحالیکه فردی که زندگی میکنه و زنده هست میتونه نفس بکشه ببینه بشنوه حرف بزنه راه بره و…”
بعد از خاطرات خودشون گفتن: “منم یه پدربزرگ داشتم که مرد. فوت کرد.

من خیلی ناراحت شدم. خیلی غصه خوردم. خیلی دلتنگش میشدم.

دوست نداشتم هیچوقت از دستش بدم چون خیلی مهربون بود.

ما باهم کلی بازی میکردیم و میخندیدیم. اما دیگه خیلی پیر شده بود و خیلی هم مریض بود” (هر کس متناسب با تجربه ای که داشته.

نمیگم جزئیات مریضی و پیری رو بگید فقط اشاره کنید.)

سپس رفتن سر اصل مطلب: و امروز (دیروز – هفته پیش و…) متاسفانه این اتفاق برای یکی از عزیزان ما هم افتاده.
مسلما بچه ها شوک میشن و میخوان بدونن که شما بعدش اسم چه کسی رو میگید.

حالا شما با حفظ آرامش میگید که چه کسی فوت کرده.

در این مواقع واکنش هر بچه ای متفاوته.

یکی شوکه میشه همچنان نگاه میکنه و خیره میمونه.

اون یکی ممکنه به بازیش ادامه بده. یکی دیگه احتمالا عصبانی میشه و شروع به فحاشی و حتی کتکاری میکنه و بلند بلند میزنه زیر گریه.

ممکنه یه بچه دیگه ریز ریز گریه بکنه و بگه “داری دروغ میگی” بگه “داری منو اذیت میکنی” یا بره دنبال اون آدم بگرده یا بهش تلفن کنه.

اینکه بچه ها چه رفتاری میکنن اصلا قابل پیش بینی نیست ولی یادتون باشه هر رفتاری که کردن کاملا طبیعیه.

یعنی نه از اون پرخاشگری تعجب بکنید، نه از اینکه یه بچه ای سکوت کرده و نه از بچه ای که میگه دارید دروغ میگید‌.

 در مورد مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها بهشون فرصت بدید.

همچنان خونه رو خالی و آروم نگه دارید.

همچنان از افرادی کمک بگیرید که میتونن بهتر خودشون رو کنترل کنن.

منظور من از کنترل کردن این نیست که کسی اصلا گریه نکنه، عزاداری نکنه یا در مورد اون فرد حرفی نزنه.

نه اتفاقا بعد از اطلاع به کودک، گریه و عزاداریِ آرام، لازمه و به پذیرش کودک هم کمک میکنه.

همچنین نوعی همدلیه که نشون میدیم فقط اون بچه نیست که داره این غم بزرگ رو به دوش میکشه.

اون میبینه که بقیه هم ناراحتن. بقیه هم غصه دارن و اون تنها نیست. او می شنوه که بقیه هم دلتنگ فردِ رفته هستن.

پس جرات میکنه راجع به او صحبت کنه گریه کنه و اگر سوالی داره بپرسه. بنابراین جلوی گریه خودتون رو نگیرید.

نــــــگید جلوی بچه ها در مورد فلانی حرف نزنید.

برندارید در اوج عزاداری که بچه گیجه ببریدش شهربازی نه.

ما امروز میدونیم که زندگی کردنِ احساساتِ واقعیمون کمک کننده تر از ادای خوشحالی و عادی بودن در آوردنه.

اینطوری بهتر میشه از بحران ها عبور کرد.

پس در شرایطی به این مهمی اگر غم و دلتنگی دارید اون رو زندگی کنید.

با گریه کردن، با گوش دادن به آهنگی، با نوشتن با سکوت کردن و مرور خاطرات با عکس و فیلم ها.

افراد پریشونی که مدام میخوان خودشون رو سرگرم یه کاری بکنن، مدام میخوان خودشون رو‌ با مهمونی رفتن، با سرکار رفتن با خرید کردن، الکل خوردن یا سیگارکشیدن آروم بکنن، ظلم بزرگی در حق خودشون میکنن.

البته این افراد یا راه سالم تجربه کردن احساسات واقعیشون رو بلد نیستن و یا جرات مواجه شدن با غم بزرگشون رو ندارن.
پس به بچه ها هم باید فرصت داد، غم خودشون رو ببینن و مدتی زندگیش کنن.

اگر دارن پرخاشگری میکنن، مقاومت نشون میدن یا حتی بی تفاوت رفتن دنبال کارشون، بغلشون کنید

ببوسیدشون و بگید: “منم خیلی دارم غصه میخورم.

منم خیلی دلتنگش میشم. اما میدونم زمان که بگذره حتما آروم تر میشیم. ما از پسش برمیایم. من کنارتم.” و سکوت کنید تا او اگر سوالی داره بپرسه. اگر میخواد گریه کنه، بکنه و شما تنها کنارش باشید.

مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها

درباره مرگ چه چیزهایی رو نباید به کودک بگیم؟

خدا اون رو از ما گرفته.

اگر شما فرد مذهبی و معتقدی هستید، وقتی ما خدا رو به عنوان یک پشتیبانِ حامی و مهربان در ذهنمون داریم؛

برای یک کودک این سوال پیش میاد که “پس چرا باید انقدر نامهربان باشه که عزیز من رو از ما بگیره؟” و به این شکل ما رابطه بچه رو با اون چیزی که به او ایمان و اعتقاد داره از بین نبریم.

اما چه توضیحی سالم تره؟ او رفته پیش خدا.

اگر کودک پدر یا مادری رو از دست داده ( به خصوص اگر پسری، پدری رو از دست داده) برنگردیم بگیم:

از این به بعد تو مرد خونه هستی. تو باید مراقب مادر یا پدرت باشی. تو دیگه حامی فلانی هستی.

نه این ها توضیحات بی رحمانه ایه. اینا باعث میشه بچه مضطرب بشه. و از خودش بپرسه: چرا باید چنین مسئولیت سنگینی رو به دوش بکشم؟! آخه چرا؟ “مگه من باعث مرگ اون شدم من خواستم؟که حالا بخوام مردونگی کنم و خودم رو محکم نگه دارم بشم حامی کسی.”

این توضیح میتونه افسردگی و اضطراب شدیدی برای بچه ای بیاره که خودش برای نوشتن مشق هاش به کمک و حمایت احتیاج داره چه برسه به مراقبت کردن از دیگری.

به علاوه موجب خشم او از متوفی هم میشه. چرا رفتی که حالا من بارتو بکشم. اصلا چطور باید این کارو بکنم؟

وقتی بچه ای وارد جمعی میشه:

اگر داریم در مورد کسی که فوت کرده صحبت میکنیم، صحبتمون رو قطع نکنیم یا اگر داشتیم گریه میکردیم سریع اشکامون رو پاک نکنیم. بچه ها کاملا متوجه همه چیز هستن.

یادگاری های متوفی رو سریع از جلوی چشم بچه برنداریم.

اینا اصلا کارای درستی نیست. بذاریم کودک با شرایط جدیدش مواجه بشه تا بتونه با غمش کنار بیاد. اگر میخواد یادگاری ای رو ببینه و باهاش گریه کنه بذاریم این کار رو بکنه. بعضیا همه عکسها رو جمع میکنن. این درست نیست.

نگیم: بسه حالا بیا به چیزای خوب فکر کنیم دیگه اشکاتو پاک کن.

بذاریم گریه اش رو بکنه، حرفش رو بزنه، و از احساسش بگه.

چه کنیم؟


باید به بچه ها دل بدیم که “آره خیلی سخته و ما در کنار هم هستیم تا این دوره رو آروم تر با کمک یادگاری هاش بگذرونیم.

اما یادت باشه فلانی قرار نیست از یاد ما بره. ما یادمون نمیره که چقدر دوستش داشتیم. چقدر باهاش خاطره های خوبی داشتیم.”
خیلی از بچه ها میترسن که نکنه حالا که من مادر یا پدرم رو از دست دادم دیگه کسی اون ها رو یادش نیاد و همه فراموشش کنن.

پی بگیم: “نه اون همچنان (پدرته عموی توعه عمه توعه مادربزرگته) همیشه در دل و یاد ما میمونه. فقط ما دیگه متاسفانه نمی تونیم از نزدیک ببینیمش.”
کودک رو به گذر زمان امیدوار بکنیم. یعنی بگیم: “ممکنه الان این غم برات سنگین باشه که کاملا هم طبیعیه.

ممکنه یه روزایی اونقدر بغض داشته باشی که احساس کنی میخوای خفه بشی یا اونقدر دنیا بهت تنگ بیاد که احساس کنی دلت میخواد منفجر بشی؛ ولی اینا همه طبیعیه.

همه ما داریم این روزا رو میگذرونیم.

تو هر زمان که دوست داشتی میتونی بیای با ما درد دل کنی. با ما حرف بزنی و از احساسات به ما بگی.”

مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها- خاکسپاری:


بهتره بچه های زیر 10-12 سال مراحل اولیه و اصلی خاکسپاری رو از نزدیک نبینن.

فقط براشون توضیح میدیم: این مراسم خاکسپاریه. قراره بدن (اسم متوفی) رو با احترام به خاک بسپاریم. میخوای بیای؟

تاکید میکنم اگر هم خواست بیاد پایان خاکسپاری می بریمشون؛

اگر خواست بیاد ازش می پرسیم چه لباسی میخواد در مراسم و برای ادای احترام بپوشه. قبل از رفتن سر خاک با او گلدون بزرگی میگیریم تا اون گل رو روی خاک فرد فوت شده بکاره.

اوایل خاکسپاری بهتره کودک در کنار افرادیکه دوستشون داره، از دور مراسم رو مشاهده کنه و وارد جزئیات نشه.

بعد با همون افرادی که راحت تره (افرادی که زیاد گریه زاری نمیکنن عزاداریای عجیب غریب ندارن) بره کنار خاک و گلدونش رو جای اون عزیز بکاره. این کار یک کار نمادین هست که انگار بدن متوفی رو مثل گلی به خاک سپردیم.
اگر هم بچه گفت نمیخوام بیام، مسئله ای نیست بعدا فرصت هست اون رو ببریم سر خاک و براش توضیح بدیم،  بدنِ (فلانی) رو اینجا مثل گل کاشتیم.

و اگر همچنان امکان پذیر بود باز هم گلدونی بگیره و سر خاک ببره. (گلدان با گل فرق میکنه. مراسم کاشتن گل مهمه.)
اگر به روحِ بعد از مرگ اعتقاد داریم و کودک هم این موضوع رو میدونه یا در فیلم و کارتون ها دیده، حتما یادمون باشه بهش بگیم: “وقتیکه مرگ اتفاق میوفته، روح فرد از بدنش جدا میشه.

اون اصلا متوجه نمیشه بدنش توی خاک رفته.” برای اینکه بچه فکر نکنه، حالا که عزیزش زیر خاک رفته در چه حاله! آیا داره خفه میشه؟ سردشه؟ ترسیده؟ تنهاست؟ برای اینکه اضطراب نگیره این توضیح رو میدیم: “اون الان روحش آزاد شده.

رهاست و حتی خوشحاله که رفته به سمت خداوند یا مرحله ی بالاتر.”  ما فقط به خاطر خودمون جایی رو برای بدنش میسازیم که هر موقع دلمون براش تنگ شد بیایم و بهش سر بزنیم.

اگر فردی ‌که از دست رفته طی یک اتفاق ناراحت کننده و فاجعه آمیز از دنیا رفته،

حتما برای کودک توضیح میدیم که “ببین وقتی که مرگ فرامیرسه تا نابودی کامل اعضای بدن، روح فورا از بدن جدا میشه و اون فرد اصلا درد یا رنجی رو متوجه نمیشه و حس نمیکنه.” البته اینکه از نظر علمی این توضیح واقعا درست هست یا نیست، من شخصا نمیدونم.

این توضیحات تنها برای اینه که اون بچه نخواد بار غم زیادی رو به دوش بکشه.


اگر روزی داشتیم فیلم یا عکس یا یادگاری ای از اون عزیز رو میدیدیم و بچه متوجه شد خواهش میکنم انکار نکنیم.

اتفاقا باهم بشینید و خاطرات رو مرور کنید. نگذاریم بچه خاطراتش رو تنها با خودش مرور کنه و حالش بد بشه.

این احساس رو در بچه ایجاد نکنیم که اگر درباره ی اون شخص حرفی بزنه یا سوالی بپرسه ما پریشون میشیم و نمی خوایم چیزی بشنویم.

یا نمی خوایم خودش غصه بخوره. همه اینها فقط باعث میشه کودک حرف ها و احساساتش رو از ما پنهان کنه.


مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها – شرکت در مراسم
:

برای کودک توضیح بدیم: اگر مراسم هایی برگزار میشه به خاطر ادای احترام ما به عزیز از دست رفته ست.

اگر لباس سیاه میپوشیم یا سفید (طبق اعتقاداتمون) اگر دعا میخونیم، اگر سکوت میکنیم، همه به این خاطره.

حالا تو مختاری هر کدوم رو که دوست داری انجام بدی یا ندی. بیای یا نیای.

مثلا در مورد مسجد رفتن ازش سوال بکنید نه اینکه بگیم: “نه تو نمیخواد بیای اونجا مردم گریه میکنن حالت بدتر میشه” یا “حتما بیا اگر نباشی مردم میگن کجاست خوب نیست” این حرفا اشتباهه و فشار بیهوده به بچه ست.

در این وضعیت احساس بچه ای که غم سنگینی رو دلش هست از هر چیزی مهم تره.

مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها -مدرسه و همکلاسی ها:

البته بچه های کوچکتر شاید راحتتر با این مسئله کنار بیان؛ و بعدها که بزرگتر شدن سوالاتی بپرسن و یادآوری هایی داشته باشن.

بچه های کوچیک احتمال زیاد در مهدکودک از بچه ای که عزیزی رو از دست داده سوال نمیپرسن.

این بچه ها میتونن با نقاشی کردن (به خصوص با آبرنگ) یا با بازی درمانی این رنج رو بارها و بارها برای خودشون تکرار بکنن، تا اینکه درنهایت براشون حل بشه و احساس های ناخوشایندشون کم رنگ.

معلمین مهدکودک البته باید قبل از ورود کودک به کلاس با مهربونی جلو برن و با کودک به خاطر اتفاقی که براش افتاده همدلی کنن.

همچنین لازمه اون رو مطمئن کنن که هر زمان احتیاج به بغل آنها یا تماس با کسی در خانه داشت، حتما همراهیش می کنن.

این معلم ها باید بدونن رفتارهای بالا پایین بچه هایی که به تازگی عزیزی رو از دست دادن طبیعیه و تنها با بغل کردن و دور کردن کودک از محیطی که براش تنش زاست می تونن این دوران رو سپری کنن.


اما بچه های مدرسه ای خیلی براشون مهمه که دوستانشون، معلمین و مسئولین مدرسه در موردشون چه فکرهایی میکنن.

مهمه که روزهای اول بعد از این غم بزرگ ما کودک یا نوجوان رو به مدرسه ببریم و تنهاش نذاریم.

خودمون از قبل با مسئولین مدرسه صحبت کرده باشیم؛

و خود اعضای مدرسه برای تسلیت و همدلی با کودک و خانوادش تماس بگیرن و بگن که از این غم خبر دارن، بسیار متاسف هستن و درکشون میکنن.

یعنی بچه با خودش درگیر نباشه که حالا من چجوری این موضوع رو به همه توضیح بدم. چطور باید به تک تک بچه ها و معلم ها خبر بدم.
وقتی کودک یا نوجوان وارد مدرسه میشه، خوبه همکلاسی هاش هر کدوم گلی تهیه کرده باشن (گل ها هم لزومی نداره حتما سفید باشن.

بچه به اندازه کافی این گل ها رو تو خونه و اینور اونور دیده و براش مفهوم سنگینی رو یادآوری میکنه). گل های رنگی رو به همکلاسی ای که عزیزش رو ازدست داده بدن و بغلش کنن؛

اما دلیلی نداره کسی حتما بیاد بگه تسلیت میگم غم آخرتون باشه.

اگر همکلاسی هاش بتونن از قبل برای کودک نقاشی بکشن و جمله های آرام کننده ای با نظارت معلم بنویسن این هم میتونه کمک کننده باشه.

اگر احتمال میدید بچه های کلاس قراره از کودک یا نوجوان سوالات زیادی بپرسن: “وای چیشد؟ چرا اینجوری شد؟ حالا چی میشه؟ ازین به بعد پیش کی می مونی و …” بهتره که

درباره مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها

اول خودِ معلم قبل از ورود اون بچه به مدرسه، جلسه ای با همه بچه های کلاس بذاره و خیلی مختصر و صادقانه راجع به اتفاقی که برای یکی از دوستانشون افتاده صحبت کنه.

و حتما بگه: ” کسی که عزیزی رو از دست میده، اصلا از یادآوریش و اینکه مدام بخواد به سوال های دیگران جواب بده خوشش نمیاد. بنابراین اگر سوالی داشتید یا از من بپرسید؛

و اگر منم نمی دونستم دیگه پیگیری نکنید.”

همچنین معلم ها هر کدوم به طور خصوصی (نه جلوی بچه های دیگه کلاس) بهتره با خودِ بچه صحبت کنن و بگن ما درکت میکنیم.

میدونیم ممکنه تا چند وقت ناراحت باشی. در طول روز احساساتی بهت دست بده که نتونی کنترلشون کنی.

حتی ممکنه به ظاهر بی دلیل عصبی بشی یا بزنی زیر گریه و بهونه گیری.

ولی ما اینجا هستیم و به تو کمک می کنیم تا آروم بشی. اگر هر زمان اینجا دلت تنگ شد میتونی بیای با ما صحبت کنی و روی کمک ما حساب کنی.


معلم های عزیز خواهش میکنم از اینکه راجع به این موضوع شفاف صحبت کنید نترسید و نگران نباشید.

گاهی که مسئولین مدارس در این موارد از من میپرسن، میبینم مسئله بیشتر ترس خودِ ماست.

گاهی به قدری این غم برای خودِ ما بزرگتر ها سنگینه که از ترس بیرون ریزی احساساتِ خودمون جرات نمی کنیم با بچه شفاف صحبت کنیم.

اما اگر زمان گفتگو با دانش آموزتون، اشکی از چشمانتون سرازیر شد یا بغض کردید جلوی خودتون رو نــــگیرید.

همچنین فکر نکنید اگر در مورد احساسات بچه مثل اضطراب و غم و دلتنگیش تو این شرایط باهاش صحبت کنید، ممکنه این احساسات در او بیشتر بشه.

خیر از نظر علمی شما نمیتونید احساسی رو با گفتن اون در فردی بیشتر بکنید.

بلکه به اون فرد اجازه میدید، احساسات و حالات خودش رو به راحتی بروز بده و درموردشون صحبت کنه.


من مفصل راجع به اینکه ما چطور به بچه ها اجازه بروز سالم احساساتشون رو بدیم در دوره آفلاین “فرزندامروزی من” صحبت کردم.
در طول روز به صورت غیر محسوس او رو زیر نظر بگیرید و اگر گوشه گیری یا بهانه گیریی از اون دیدید، برید جلو و بگید “میخوای حرف بزنیم؟ میخوای نقاشی بکشی آروم تر بشی؟” یا “می خوای امروز مشاور مدرسه رو ببینی؟” یا “دوست داری کمی تنها باشی؟”  اگر خواست سکوت کنه، سکوتش رو بپذیرید.

اگر خواست نامه ای برای کسی که رفته بنویسه، بنویسه. شما فقط کنارش باشید. شما هیچ کاری نمیتونید بکنید که این غم کمتر بشه، جز اینکه باهاش همراهی کنید.

و اصلا نخواید این بچه سریعا همه چیز رو بپذیره و به روزهای عادیش برگرده.

نگید تو دیگه باید پشت مامانت/ بابات باشی حامیش باشی.

شما مثل همیشه درستون رو بدید؛ اما اگر اون بچه در اون لحظه نمی خواست سرکلاس باشه میتونه بره پیش مشاور، یا بره قدم بزنه.

و بخصوص بعد از  گذر یک هفته از ماجرا به او هم تکلیف بدید و پیشرفت درسیش رو پیگیری کنید.

البته توقع داشته باشید که هفته های اول به همراهی و کمک بیشتر شما احتیاج داره؛

اما به کلی از تکلیف نوشتن و امتحان دادنِ او نگذرید (باز هم موارد مختلف متفاوته و در شرایط های خاص از مشاور مدرسه مشورت بگیرید).

چه زمان کودک یا نوجوان را به مدرسه بفرستیم؟


به خصوص در مورد بچه های زیر ده سال، دو سه روز عزاداری بسه (منظور موندن در فضای عزاست).

بعد از اون بچه ها رو وارد جریان زندگی کنید. اما اینم بگید که اگر تو مدرسه نتونستی تحمل کنی و حالت خوب نبود به خانم فلانی بگو به من زنگ بزنن میام دنبالت.


البته من معمولا دیدم که بچه ها به خاطر فضای غمگین و ناراحت خونه، دلشون نمیخواد بیان خونه. اما فکر نکنید اگر بگید بچه رو درک میکنید پررو یا درس نخون میشه.

پذیرشِ از دست دادنِ یه فردِ نزدیک، واقعا به همراهی و درک ما و زمان دادن به اون بچه احتیاج داره.

توقع نداشته باشید سریع به درس و مدرسه اش برگرده.

اما تلاش کنید او رو به روتین زندگیش برگردونید، نظم زندگی رو به خصوص بعد از هفتم محیا کنید و تشویقش کنید تکالیفش رو انجام بده (حتی با همراهی شما).

و نذارید مدام یکی به بهانه اینکه مثلا اون بچه یا شما دور و اطرافتون شلوغ باشه، بیان خونه تون.

سوالات مهم در مورد مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها:

بچه هایی که پدر مادر یا مراقب اصلیشون رو از دست میدن نگران وضعیت بعد از مرگ او میشن.

اونها ممکنه سوالاتی از این قبیل بپرسن:

حالا چیکار میکنیم؟ چی میشه؟”  منظور اونها از این سوال اینه که:

زندگی ما بعد از این اتفاق چه شکلی پیش میره.

چه اتفاقی برای ما میوفته.

کجا زندگی خواهیم کرد؟

آیا باز هم میتونم برم مدرسه؟

مدرسه قبلیم؟

مهمونی و مسافرت هامون چی میشن؟

میتونم بازم به کلاس های فوق برنامم برم؟ بازم به خرید، شهربازی یا تفریح میریم؟

نزدیکانمون، فامیلمون چی میشن؟

با اونها ارتباط خواهیم داشت؟

شب کجا می خوابیم؟

از کجا پول میاریم ادامه بدیم (سنین بزرگتر)؟

از کی باید پول توجیبی بگیرم؟ بازم اسباب بازی میخرم؟

اتاقم، وسایلم چی میشن؟ و…

اگر اوضاع تغییری نخواهد کرد، بهش بگید: ما توی همین خونه در کنار هم زندگی میکنیم تو به همون مدرسه میری و.. که خیالش رو از اینکه قرار نیست اتفاق دیگه ای بیوفته، راحت بکنید.

اگر تغییری قرار هست به وجود بیاد و شما هم از این تغییرات اطلاع دارید، صادقانه بهش بگید.

مثلا اگر مدرسه اش باید عوض بشه؛ اگر خونه یا امکاناتی ازش گرفته میشه اینها رو بگید.

ولی اگر خودتون هم نمیدونید بهتره به بچه بگید: منم نمی دونم. و الانم نمیتونم در موردش فکر کنم. هر زمان متوجه شدم حتما به تو هم میگم؛

ولی مطمئن باش ما در کنار هم و باهم میمونیم و فلانی و فلانی ام قراره به ما کمک کنن.


بچه هایی که عزیزانِ دورترشون رو از دست دادن هم ممکنه به مانند بچه ای که والدی رو از دست داده، تا مدت ها رفتارهای اضطرابی یا اعتراضی نشون بدن.

مثلا لجبازی کنه و کاری که میگید رو انجام نده. یا ممکنه بترسه شما (عزیزان دیگرش) رو هم از دست بده و میخواد پیش شما بخوابه.

بهتون میچسبه یا میگه دیگه نمیخوام برم مدرسه. این ها همه کاملا طبیعیه.

در اینطور مواقع فقط صبوری کردن و زمان دادن جواب میده.

هیچ توضیح و برخورد خاصی نمیتونه کمک کننده باشه.

اگر بچه تا دو سه ماهی، خواست پیش شما بخوابه از این کار کوتاهی نــــکنید.

بهش احساس امنیت بدید و خوبه که شما برید توی اتاقش.

میتونید براش نامه بنویسید یا وسیله ای بهش بدید با خودش ببره مهد یا مدرسه که با داشتنش احساس آرامش کنه.

در مورد مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها

اگر رفتارهای نامتناسب با سنش میکنه مثلا ۸ ساله است اما رفتارهای بچه 4 ساله رو انجام میده، چیزی نگید. عکس العمل خاصی نشون ندید.


بعضی از بچه ها ممکنه کنترل ادرارشون رو از دست بدن. ممکنه ناخن جوی رو شروع کنن. اینها بیشتر در بچه هایی اتفاق میوفته که احساسات ناگفته و حرف های نزده ای دارن؛

و میترسن یکسری سوال ها رو بپرسن یا اینکه سوال هاشون رو پرسیدن اما جواب درستی نگرفتن یا فهمیدن بهشون دروغ گفته شده.

 

مرجان حسینی زاده
روانشناس کودک، نوجوان و خانواده

 

در مورد مواجه با مرگ و سوگواری بچه‌ها حتما از مشاور کمک گرفته بشه تا با خرد و صبر بیشتر بتونید این دوره رو بگذرونید.

شما میتونید به شماره  9016242446 در واتس آپ پیام بدهید و برای گرفتن وقت مشاوره از خانم دکتر مرجان حسینی زاده اقدام کنید.

5/5 (1)

Please rate:

Shopping cart

Sign in

No account yet?

Dear users
Please pay attention to these points:
1. Be careful in choosing and entering your email address and mobile number; Because all the steps of registration, login and password recovery are done through your email and mobile number.
2. Your name is written on the top left side of the page; You can access your user panel by clicking on your name.
3. If the files are downloaded and you cannot view them, please use another player to view the videos (recommended player: VLC Player).
4. Please update your internet browser for better and problem-free services (recommended browser: Google Chrome)
5. If you have forgotten your password, click here to recover your password.
6. Click here to know your problem related to the site and technical issues.
7. If you do not receive the email, please check the spam or junk folder.
8. If you click on the links sent inside the email and nothing happens, you must click the look safe option.
9. Click here for more information on choosing the right course for you.
10. Please, if you have more questions or want to take time for questions and answers, chat with the relevant official via WhatsApp number +989016242446.