Free training, Personal Growth

مدیریت توجه در قرن ۲۱

مدیریت توجه در قرن ۲۱

465 people have seen this post

مدیریت توجه در قرن بیست و یک

فردی به نام باک مینیستر فولر مفهومی دارد به نام منحنی مضاعف دانش با این مفهوم سعی می‌کند توضیح بدهد که دانش با چه نرخی بیشتر و بیشتر می‌شود.می گوید تا ۱۹۰۰ دانش بشر در هر قرن دو برابر می‌شد تا میانه قرن ۲۰ هر بیست و پنج سال دو برابر می‌شده و امروزه تقریباً هر یک‌سال هر دوازده ماه، دو برابر می‌شود.

این‌ اتفاق خوبی است اطلاعات بیشتر می‌شود و به توسعه علم و خیلی چیزاهای دیگر کمک می‌کند ولی درعین‌حال خیلی هم هوشمندی می‌خواهد وقتی اطلاعات انقدر اطراف ما زیاد می‌شود چیزهایی که قرار است توجه ما را جلب کند، مدیریت توجه تبدیل می‌شود به مهم‌ترین مهارتی که در قرن بیست و یک به آن نیاز داریم.

اگر خودمان توجهمان را مدیریت نکنیم دیگران این کار را می‌کنند و دیگران در یک اقتصاد بزرگ مبتنی بر توجه، از گرفتن توجه ما دارند پول‌های هنگفتی درمی‌آورند .یک نتیجه دیگر ماجرا این است که وقتی کمیت اطلاعات زیاد می‌شود خودبه‌خود کیفیت اطلاعات پایین می رود.برای اینکه این مطلب را درک کنیم، به اکسپلور اینستاگرام نگاه کنیم ببینیم چه کیفیتی از اطلاعات وجود دارد. به موزیک‌هایی که در واقع با این حجم زیاد تولید می‌شود گوش کنیم ببینیم واقعاً چه سطحی از کیفیت دارد؟

برای اینکه من بتوانم معنا بسازم نیاز به زمان دارم، نیاز به آهستگی دارم، نیاز به این دارم که بتوانم اطلاعات را تفسیر کنم، همان اطلاعات را ارزیابی کنم ،انتخاب کنم نقد کنم، همه این ها در آهستگی ممکن می‌شود .

وین کن اشتاین جمله خیلی خوبی دارد می گوید در مسابقه‌ فلسفه کسی می‌تواند برنده شود که بتواند آهسته‌تر بدود. همه آدم ها به فلسفیدن نیاز دارند برای اینکه بتوانند آگاهی ،برای اینکه بتوانند به مسیری که می خواهند زندگی کنند فکر کنند.

 درواقع ما فرصت ارزیابی و تفسیر و ترکیب و شخصی‌سازی اطلاعات نداریم یعنی فقط اطلاعات در حال بمباران کردن ماست مثل اینکه ما بخواهیم از شلنگ مثلاً آتش‌نشانی آب بخوریم قطعا نمی‌توانیم و اطلاعات با این حجم و این دبی که در حال سرازیر شدن به سمت ماست و ذهن ما را آشفته می‌کند و همین اثر را روی ما دارد .ارتباط این موضوع با بحث اصلی ما این است که ملال به‌طرز جالبی هم حاصل تنوع کم و حاصل تنوع زیاد است مفهومی به نام پارادوکس انتخاب وقتی تعداد گزینه‌های ما خیلی زیاد می‌شود و عملاً فلج می‌شویم نمی‌توانیم انتخاب کنیم. همان اتفاقی رخ می‌دهد که وقتی اطلاعات یا گزینه‌ها کم هستند تجربه می‌کنیم یعنی در واقع اطلاعات زیاد هم می‌تواند ما را به ملال و روز مردگی دچار کند.

پژوهش ها نشان می‌دهد که انفجار اطلاعات به افزایش ملال منجر می‌شود. اینترنت پناهگاهی شده برای گریز از ملال و ما با انبوه و طوفانی از اطلاعات مختلف و البته به‌لحاظ کیفی سطح پایین بمباران می‌شویم، در واقع  انگار داریم دنبال مسکن می‌گردیم که این درد را آرام کنیم اما دردمان بیشتر و بیشتر می‌شود.

ما وقتی اینترنت را نقد می‌کنیم باید مرزبندی ما مشخص باشد، بعضی‌ها که دنبال محدود کردن اینترنت هستند هدفشان بهتر شدن حال ما نیست یا در واقع تجربه ملال برای ما آسان‌تر شود به‌نظر می‌رسد هدف اصلی از بین بردن شفافیت و ادامه وضع موجود است.

مرزبندی ما در نقد اینترنت باید مشخص باشد حرف من محدودسازی نیست حرف من آگاه‌سازی برای استفاده بهینه از اینترنت است. ما داریم از خالقان فعال معنا تبدیل می‌شویم به مصرف‌کننده‌های منفعل تجربه.  مفهومی است که فیلسوفان تکنولوژی این روزها زیاد مطرح می‌کنند و در موردش حرف می‌زنند کانسپتی به نام connection less connection یعنی اتصال بدون ارتباط.

اثر این ماجرا  تا سال ۲۰۱۰ ، قبل از تولد شبکه‌های اجتماعی واژه ملال و کسل به‌شدت در گوگل جستجو می شد اما از ۲۰۱۰ به بعد کلمه دیگری به‌سرعت از ان پیشی می‌گیرد و آن کلمه افسردگی است.

در حال حاضر در دنیایی زندگی می‌کنیم  که هر  دو ثانیه یک بار یک انسان راه‌های برون رفت از افسردگی را سرچ می کند. ببینیم که به کجا رسیده این رنج که آدم ها دارند دنبال راه حلی می گردند،تازه خیلی از ما سرچ نمی کنیم یعنی خیلی از افراد هستند که دچار افسردگی و فرسودگی هستند اما به جای اینکه سرچ کنیم و دنبال راه حل باشیم داریم اکسپلور را بالا و پایین می کنیم،داریم سعی می کنیم مثل یک کارمند وظیفه شناس همه استوری ها را ببینیم تا هیچ دایره قرمزی دور هیچ عکسی باقی نماند.همه داریم از پستی به پست دیگری می رویم. انواع مختلف محرک‌های بیرونی و چیزای جالب را به مغزمان پمپاژ می‌کنیم. بلکه شاید از این روزمردگی بیرون بیاییم در حالیکه هر روز حال ما بدتر می‌شود پاسخی که ما داریم به ملال می‌دهیم پاسخ اشتباهی است پاسخ غلطی است.

در جهانی که این‌قدر متصل است این‌قدر تنهایی در حال زیاد شدن است و تکثیر می‌شود که دولت انگلیس می‌خواهد وزارتخانه‌ای به نام وزارت‌خانه تنهایی تأسیس کند ، این تنهایی انگار به عدالت در بین همه ما توزیع می‌شود و هر روز هم بیشتر و بیشتر می شود. همه جا پر شده از این شعار که خودت را دوست داشته باش به خودت جایزه بده، خیلی خوب و درست است .

اما اون طرف قضیه را هم ببینیم برای اینکه خودمان را دوست داشته‌باشیم باید کمی هم به خودمان سخت بگیریم،مثل فرزندمان مثل بچه‌ای که دوستش داریم و گاهی بهش سخت می‌گیریم که آدم بهتری شود ما فقط داریم به خودمان جایزه می دهیم. آزادی حاصل اراده است و اراده یعنی گاهی خودمان را محدود کنیم آزادی با خود محدودسازی رابطه دارد یعنی ما وقتی آزادیم که خودمان بتوانیم خودمان را کمی محدود کنیم. خود مهم یعنی دیگری نباید این کار را بکند خود ما بتوانیم خودمان را محدود کنیم.

 وقتی من خودم را آزاد میگذارم که هر تجربه‌ای را داشته باشم هر محرک نازلی را به مغزم برسانم هر شامورتی‌بازی را به‌عنوان یک تجربه جالب دریافت کنم و در ذهنم بگذارم ،در اینصورت من دیگر آزاد نیستم من در بند همه این محرک‌های بیرونی هستم یعنی من دیگر اصالت ندارم من دیگر انسان آزادی نیستم چون معتادم به این چیزهای جالب و مبتذل اعتیاد بالا و بالاتر می‌رود.

آزادی جایی می‌تواند خودش را نشان بدهد که من بتوانم خودم خودم را کمی محدود کنم. ما خیلی چیزها را اشتباه فهمیده‌ایم مثلاً شعاری که لحظه را دریاب، شعاری که مدام می‌شنویم حتی روی قوطی نوشابه هم هست لحظه را دریاب  برداشت ما از این حرف خوب خیلی برداشت غلطی است، برای ما لحظه را دریاب یعنی نوشابه را بخور فارغ از این‌که چه ضرری می‌تواند داشته باشد اما لحظه را دریاب می‌تواند تفسیر دیگری داشته باشد. دوست داشتن خود خیلی وقت‌ها مستلزم کمی سخت‌گیری نسبت‌به خود و جستجوی محرک بیرونی برای اینکه خودمان را آرام کنیم متأسفانه به جستجوی بیشتر محرک منجر می‌شود.

یکی از فیلسوفان مهمی که خیلی‌خوب به موضوع ملال پرداخته و سعی کرده پاسخی برایش پیدا کند آقای مارتین هایدگر  تلاش فکری و فلسفی کرد برای اینکه آدم‌های دنیای مدرن را بتواند از روزمردگی نجات بدهد  این مسئله ملال را تا حدی خوب توصیف کند و پاسخی برایش پیدا کند اما قبلش مقدمه‌ای را باید با هم‌ بشنویم هایدگر در فلسفه‌اش بین احساس و حال تفاوتی می گذارد احساس یک مرجع بیرونی مشخص دارد برای مدت کوتاهی طول می‌کشد ما تجربه‌اش می‌کنیم و می‌گذرد اما حال طولانی‌تر از احساس.

مثلا ممکن است ما احساس اندوه داشته باشیم احساس اندوه ما ممکن است به دلیل مشخصی باشد یک مدتی هم ما را درگیر کند اما گاهی هم ممکن است ما حال اندوه داشته باشیم یعنی مودمان اندوه باشد این حال فرقش با احساس این است که پرده‌ای می‌ اندازد روی همه اتفاقات پیرامونی یعنی ممکن است مثلاً تو حال اندوه باشیم یک آدمی جک خوبی هم برای ما تعریف کند اما اون حال اندوه باعث می‌شود جوک برای ما خنده‌دار نباشد حال چیزی است که باعث می‌شود تفسیر ما از پدیده‌ها از جهان از آدم ها تغییر کند تحت تاثیر اون حال انگار یه پرده‌ای می‌ اندازد روی چیزهای مختلف.

راجع‌به هایدگر و فلسفه‌اش بگم هایدگر فکر می‌کرد که حال مقدم بر تفسیر یعنی حالی که آدم‌ها در شرایط مختلف دارند باعث می‌شود تفسیر جهت خاصی پیدا کند.یک نفر  حال خشمگین دارد مود خشم باعث می‌شود هر چیز کوچکی هم او را عصبانی‌تر کند .حال مقدم بر تفسیر یعنی حال فیلتری است که اطلاعات جهان بیرون از آن عبور می کند و رنگ‌وبوی درواقع حال را می‌گیرند و ما حال‌های مختلفی در شرایط مختلفی داریم.

ارتباطش با ملال چیست؟ ملال حال عجیبی است با همه حال ها فرق خیلی مهم دارد و فرقش این است که حالش حال بی‌حالی است یعنی ملال یک حالی است یک جایی است مودی است که ما اصلا  هیچ حال دیگری را برای دقایقی برای مدتی نمی‌توانیم تجربه کنیم نه عصبانی نه اندوهگین نه خوشحالیم نه هیچی بی حالیم حال بی‌حالی و این‌جا خیلی نکته جالبی خودش را نشان می‌دهد خیلی مهم است.

ماجرا این که ملال پس مزیتی دارد چون یک فرقی داره با بقیه حالا لحظه‌ای که من دارم ملال را تجربه می‌کنم دارم یه حال بی‌حالی را تجربه می‌کنم و انگار فیلترینگ دیگری که داشتم مثل حال اندوه حال خشم برای مدتی کنار می رود و ما این فرصت استثنایی را داریم که محرک بیرونی  اتفاق بیرونی را خالص تجربه کنیم  یعنی آنگونه که هست تجربه کنم و گفتیم حال پرده ای را می‌ اندازد روی چیزهای مختلف وقتی ملال حال بی‌حالی اسه همه حال ها را کنار می‌ گذارد  انگار پرده را از روی چیزهای مختلف از روی دنیا از روی خودمان بر می دارد .

هایدگر معتق است ملال دو جور می‌تواند تجربه شود و این ها خیلی با هم  فرق دارند .

۱.ملال اجباری است که ما در دنیایی، در شرایطی زندگی می‌کنم یکسری مسکن دائماً دارم به خودم تزریق می‌کنم یا می‌خورم ( محرک‌های حسی بیرونی) که ملال اجباری مدام بیشتر و بیشتر در ما شکل می‌گیرد و دچار رنج می‌کند.

۲. ملال اختیاری : جایی که من با اختیار خودم با انتخاب خودم به خواست خودم تصمیم می‌گیرم که حوصله‌ام سر برود تصمیم می‌گیرم که دچار ملال بشوم انتخابش می‌کنم .

 در واقع جهان مدرن جهت حرکت به سمت بیرون دنبال چیزاهای جالبی هم دنبال محرک‌های بیرونی برای این‌که از این وضعیت بی‌قراری بی‌تابی بیایم بیرون اما وقتی عامدانه خودمان را در معرض این تجربه قرار می‌دهیم اتفاق دیگری می‌افتد جهت فلش برعکس می‌شود یعنی حرکت در جهت مخالف را ممکن می‌کند به سمت خودمان پرتاب می‌کند و ما می‌توانیم با خودمان و با پدیده‌های اطرافمان  جور دیگری ملاقات کنیم این حرف هایدگر را خیلی سریع این‌جا مرور کنیم   احساس باحال فرق داشت حال مقدمه تفسیر جهان ملالی حال اما با همه حالا دیگه فرق داره ملال فقدان همه حال هاست وقتی ما عامدانه به استقبال این تجربه می رویم  همه فیلترهایی که حال‌های مختلف جلوی واقعیت قرار می داد راه ورود واقعیت‌ها را، برای دقایقی ممکن است از بین ببر.

 این‌جا من با خودم با جهان می‌توانم جور دیگری مواجه شوم.

 ملال هم درد است و هم درمان یعنی خودش می‌تواند درمان خودش باشد.

اعتیاد بالا و بالاتر می‌رود.

آزادی جایی می‌تواند خودش را نشان بدهد که من بتوانم خودم خودم را کمی محدود کنم. ما خیلی چیزها را اشتباه فهمیده‌ایم مثلاً شعاری که لحظه را دریاب،شعاری که مدام می‌شنویم حتی روی قوطی نوشابه هم هست لحظه را دریاب  برداشت ما از این حرف خوب خیلی برداشت غلطی است ،برای ما لحظه را دریاب یعنی نوشابه را بخور فارغ از این‌که چه ضرری می‌تواند داشته باشد اما لحظه را دریاب می‌تواند تفسیر دیگری داشته باشد.

دوست داشتن خود خیلی وقت‌ها مستلزم کمی سخت‌گیری نسبت‌به خود و جستجوی محرک بیرونی برای اینکه خودمان را آرام کنیم متأسفانه به جستجوی بیشتر محرک منجر می‌شود.یکی از فیلسوفان مهمی که خیلی‌خوب به موضوع ملال پرداخته و سعی کرده پاسخی برایش پیدا کند آقای مارتین هایدگر  تلاش فکری و فلسفی کرد برای اینکه آدم‌های دنیای مدرن را بتواند از روزمردگی نجات بدهد  این مسئله ملال را تا حدی خوب توصیف کند و پاسخی برایش پیدا کند اما قبلش مقدمه‌ای را باید با هم‌ بشنویم هایدگر در فلسفه‌اش بین احساس و حال تفاوتی می گذارد احساس یک مرجع بیرونی مشخص دارد برای مدت کوتاهی طول می‌کشد ما تجربه‌اش می‌کنیم و می‌گذرد اما حال طولانی‌تر از احساس .مثلا ممکن است ما احساس اندوه داشته باشیم احساس اندوه ما ممکن است به دلیل مشخصی باشد یک مدتی هم ما را درگیر کند اما گاهی هم ممکن است ما حال اندوه داشته باشیم یعنی مودمان اندوه باشد این حال فرقش با احساس این است که پرده‌ای می‌ اندازد روی همه اتفاقات پیرامونی یعنی ممکن است مثلاً تو حال اندوه باشیم یک آدمی جک خوبی هم برای ما تعریف کند اما اون حال اندوه باعث می‌شود جوک برای ما خنده‌دار نباشد حال چیزی است که باعث می‌شود تفسیر ما از پدیده‌ها از جهان از آدم ها تغییر کند تحت تاثیر اون حال انگار یه پرده‌ای می‌ اندازد روی چیزهای مختلف.

راجع‌به هایدگر و فلسفه‌اش بگم هایدگر فکر می‌کرد که حال مقدم بر تفسیر یعنی حالی که آدم‌ها در شرایط مختلف دارند باعث می‌شود تفسیر جهت خاصی پیدا کند.یک نفر  حال خشمگین دارد مود خشم باعث می‌شود هر چیز کوچکی هم او را عصبانی‌تر کند .حال مقدم بر تفسیر یعنی حال فیلتری است که اطلاعات جهان بیرون از آن عبور می کند و رنگ‌وبوی درواقع حال را می‌گیرند و ما حال‌های مختلفی در شرایط مختلفی داریم.

 در واقع جهان مدرن جهت حرکت به سمت بیرون دنبال چیزاهای جالبی هم دنبال محرک‌های بیرونی برای این‌که از این وضعیت بی‌قراری بی‌تابی بیایم بیرون اما وقتی عامدانه خودمان را در معرض این تجربه قرار می‌دهیم اتفاق دیگری می‌افتد جهت فلش برعکس می‌شود یعنی حرکت در جهت مخالف را ممکن می‌کند به سمت خودمان پرتاب می‌کند و ما می‌توانیم با خودمان و با پدیده‌های اطرافمان  جور دیگری ملاقات کنیم این حرف هایدگر را خیلی سریع این‌جا مرور کنیم .پس احساس با حال فرق داشت حال مقدمه تفسیر جهان .ملال یک حال است که با همه حال های دیگر فرق می کند ملال فقدان همه حال هاست وقتی ما عامدانه به استقبال این تجربه می رویم  همه فیلترهایی که حال‌های مختلف جلوی واقعیت قرار می داد راه ورود واقعیت‌ها را، برای دقایقی ممکن است از بین برود.

 این‌جا من با خودم با جهان می‌توانم جور دیگری مواجه شوم.

 ملال هم درد است و هم درمان یعنی خودش می‌تواند درمان خودش باشد.

پس گاهی عامدانه بگذاریم حوصله امان سر برود اگر ما به ملال فرصت بدهیم اگر ما شجاعانه با ملال مواجه شویم می توانیم به درک متفاوت تری از اطرافمان برسیم و به یاد داشته باشیم وقتی ما در جهانی با انواع محرک ها و اطلاعات خودمان را بمباران می کنیم درک و دریافت و حیات را از دست می دهیم.

No points registered yet

Please rate:

Shopping cart

Sign in

No account yet?

Dear users
Please pay attention to these points:
1. Be careful in choosing and entering your email address and mobile number; Because all the steps of registration, login and password recovery are done through your email and mobile number.
2. Your name is written on the top left side of the page; You can access your user panel by clicking on your name.
3. If the files are downloaded and you cannot view them, please use another player to view the videos (recommended player: VLC Player).
4. Please update your internet browser for better and problem-free services (recommended browser: Google Chrome)
5. If you have forgotten your password, click here to recover your password.
6. Click here to know your problem related to the site and technical issues.
7. If you do not receive the email, please check the spam or junk folder.
8. If you click on the links sent inside the email and nothing happens, you must click the look safe option.
9. Click here for more information on choosing the right course for you.
10. Please, if you have more questions or want to take time for questions and answers, chat with the relevant official via WhatsApp number +989016242446.