ترمیم زخم روان
ما همیشه زخم جسمانی را راحت می بینیم و نسبت به آن آگاه می شویم اما نسبت به زخم روان آگاه نیستیم گاهی چون به آن عادت کردیم و خیلی از اوقات حتی زخم ها را آسیب نمی دانیم و گاهی به عنوان عقیده یا به عنوان ویژگی خودمان به شمار می آوریم در صورتی که آن ها اعتقاد یا ویژگی ما نیستند و صرفا زخم و آسیبی هستند که می توانند بهبود پیدا کنند.زخم های روان علل و اشکال مختلفی دارند. خیلی اوقات زخمها برگرفته از دوران کودکی است و در آن زمان اتفاق افتاده به دلیل اینکه ما در دوران کودکی آسیب پذیرتر هستیم ولی گاهی هم در دوران نوجوانی و بزرگسالی اتفاق میفتند. بافت و محیطی که در آن بزرگ می شویم می تواند در شکل گیری مشکل نقش ایفا کند یا از آن جلوگیری کند هدف این است که بتوانیم ذره بینی به درونمان بگیریم بدون انگ زدن و مقصر دانستن دیگران ولی نه به این معنی که محیط را نادیده بگیریم، درست است که بیشتر آسیب ها مرتبط با بافت ماست اما آسیب بیرونی بر درون ما نشسته است.
زخم ما چیست و کجاست؟
متاسفانه ما یاد گرفتیم که آسیب های روانمان را جدی نگیریم در صورتی که اگر به دنیای درونی خودمان و صندوقچه شخصی خودمان برویم می توانیم نسبت به چیزهایی که آنجاست آگاه شویم. از خودمان بپرسیم خاطرات یا تجربیاتی که گاهی مزاحم ما می شوند چه چیزهایی هستند؟ کدام اتفاقات است که وقتی به ان ها فکر می کنیم مود و حالمان عوض می شود و خلق ما را پایین می آورد و احساس می کنیم چقدر سخت گذشته است؟یا اینکه ببینیم چه چیزهایی در خواب هایمان تکرار می شوند؟ کدام مسائل هستند که تلاش می کنیم به یاد نیاوریم یا نگران تکرار شدنشان هستیم؟ می توانیم از بالا و دور به آن ها نگاه کنیم هر چند که تجربه هیجانی آن می تواند با ما باشد اما لازم به عمیق شدن نیست. زخم ها ممکن است در ابعاد مختلف زندگی ما بوده باشد مثل زمینه شغلی ، تحصیلی ، روابط عاطفی و …. . زخم می تواند برای ما نباشد یعنی می تواند در اثر اتفاقی باشد که شاهد آن بودیم که به آن تجربه جانشینی می گویند چون ما جای طرف مقابل نیستیم و با تصوری که در ذهن خود می سازیم تجربه دردناک تری خواهیم داشت.
پنهان کردن زخم یا دیدن و درمان؟
وقتی ما روی یک زخم جسمی را برای اینکه دیده نشود می پوشانیم در این صورت زخم به مرور عفونت می کند و عمیق تر می شود، زخم ها و آسیب های روان هم به همین شکل با انکار و نادیده گرفتن نه تنها از بین نمی روند بلکه کوچکترین تحریک باعث می شود ما درد زیادی را تجربه کنیم چون زخمی کهنه در روان ما وجود دارد.هدف ما این است که بتوانیم حداقل یک بار روی زخم را باز کنیم و ببینیم زخم چقدر عمیق شده یا چقدر به بافت پوست آسیب زده و چرا و بعد از درمان آن را پانسمان کنیم و ببندیم و مراقبت کنیم در عین حال دردش را تحمل کنیم تا بهبود پیدا کند. کار انسان عشق ورزی و داشتن ارتباط و تعامل خوب با دیگران و رشد و پیشرفت کردن است اگر کسی در دستیابی به این اهداف دچار مشکل می شود لازم است که تحت کنترل و نظارت درمانگر مسئله اش را بررسی کند و ببیند که این نقص ها ویژگی او نیست بلکه قابل ترمیم است تا بتواند به سلامت خودش نزدیک تر شود.
نکته مهم دیگر این است که وقتی ما تلاش می کنیم احساسات و خاطراتی را کنار بزنیم و نبینیم بازداری مستمر خاطرات و احساسات سیستم ایمنی بدن را ضعیف می کنید چون احساسات حاوی انرژی هستند و مهار آن ها فرایندی انرژی خواه محسوب می شود پس فرار و انکار از اسیب ها و احساسات ناخوشایند ناشی از آن ها در طولانی مدت راهکار خوبی نیست.
آیا این آگاهی موجب دلسردی نسبت به اطرافیان نمی شود؟
واقعیت این است که نمی خواهیم این اتفاق بیفتد و به دنبال مقصر بگردیم و کسی را مقصر بدانیم. کسانی مثل والدین که روزی ناخواسته باعث زخمی شدن ما شده اند یا در اتفاقی که افتاده سهم و نقشی داشتند احتمالا تلاش می کردند که بهترین خودشان باشند یا بعضی از والدین به دلیل آسیبی که از قبل داشتند توانایی بهتر بودن نداشتند یا برخی از اتفاقات به علت محیط و بافت آسیب زا بوده است پس قرار بر این است که آگاه شویم و بدانیم که می توانیم تغییر کنیم و یا اگر مسئله حل نشده ای بین ما و پدر و مادر وجود دارد برطرف شدن و حل مسئله باعث برقراری ارتباط و تعامل بهتر می شود.
تروما
تروما شامل تجارب طاقت فرسای هیجانی که آثار مخرب روانی، جسمی و اجتماعی به همراه دارد.
دو نوع آسیب وجود دارد:
۱.تک اتفاق بزرگ: آسیب هایی مثل ورشکستگی، مهاجرت، طلاق، تجاوز
۲.پیچیده: آسیب های کوچکی که روی هم انباشه شده است و می تواند آسیب بدتری نسبت به نوع یک داشته باشد.
مثل بودن در خانواده ای که پدر و مادر حمایتگر هستند اما در مقابل آن سختگیر و کنترلگر و سرزنشگر هم هستند، سختگیری های مداوم و انتقادهای مخرب و سرزنش ها در طی زندگی برای فرزندان این خانواده می تواند تبدیل به زخم شود.
عواقب ناشی از یک آسیب یا مجموعه ای از آسیب های کوچک شامل موارد زیر می باشد:
Ptsd، اختلالات اضطرابی، افسردگی، وابستگی به مواد، رفتارهای آسیب رسان به خود، اختلالات شخصیت، انتخاب های خودشکن، آشفتگی هیجانی، آگاهی هیجانی کم، اشکال در ادراک فرد از خودش
احساسات ناشی از تروما:
غم ، ترس، احساس گناه، خودسرزنشگری، خشم، شرم
تجربه های آسیب زا به صورت شبکه چند منظوره اطلاعات در حافظه ذخیره می شوند چون هر تجربه عناصر مختلفی دارد. محرک مشابه رویداد آسیب زا،این شبکه را فعال می کند. تجربه های آسیب زا ابتدا: هیجانات، تصاویر و حواس بدنی در حافظه غیرکلامی در نیمکره راست ذخیره / در سطح کلامی پردازش نمی شود، اما باید بتوانیم آن ها را به کلام تبدیل کنیم و بیان کنیم.
درمان تروما :درمان هیجان مدار تروما، زدایی منظم با حرکات چشم، مواجهه درمانی روایتی، سایکودراما، روان پویشی کوتاه مدت
No points registered yet