خاموش کردن ذهن ۲
این مقاله قسمت دوم از تکنیک های خاموش کردن ذهن 2 است.
در مقاله قبل دو تکنیک برای خاموش کردن ذهن گفتم.
راهکارهایی مربوط به خاموش کردن ذهن و کنترل افکار مزاحمی که حتی موجب آسیب های جسمانی میشود و کارکرد روزمره ما را مختل می کنند.
فکرهایی که ممکنه نذارن ما بخوابیم، نذارن درست به کارمون برسیم و یا حتی اون قدر تو ذهن ما تکرار میشوند که دچار آسیبهای جسمانی میشیم. مثلاً معده درد میگیریم، ناخنمون رو بخوریم و متوجه نشیم، موهامون رو بکنیم یا خودمون رو بخارونیم.
راهکار اول برای خاموش کردن ذهن ، صحبت کردن دو بخش وجودمون باهم بود. یا صحبت کردن خودمون با اون بخشی که باهاش درگیریم. و دومین تکنیکی که گفتم آگاه شدن به فعالیت و لحظه بود که بهش اصطلاحا میگن هوشیاری یا مایندفولنس.
تکنیک بعدی برای خاموش کردن ذهن 2
ما انسانها اصولا تمایل داریم شرایطمون مسلط بشیم. ما طبیعتاً دوست داریم بتونیم پیشبینی کنیم. برنامهریزی کنیم و مدیریت داشته باشیم. حتی اگر شخصیت رهبری نداشته باشیم دلمون میخواد بدونیم چند دقیقه دیگه چی میشه. یا اینکه شرایط طبق اونچیزی که دوست داریم پیش بره. اما متأسفانه این واقعیت وجود داره که خیلی از زندگی ما متناسب با خواست و برنامه ریزی ما پیش نمیره.
وقتیکه واقعیت زندگی با اون چیزی که تو ذهنمون چیدیم جور درنمیاد، حالمون بد میشه. و مدام تو ذهنمون میجنگیم برای اینکه این دوتا رو با هم تطبیق بدیم یا برای اینکه این شرایط رو بپذیریم.
اگر این واقعیت رو برای خاموش کردن ذهن مان با مهر بپذیریم این جنگ و نشخوار فکری برامون حل میشه. بدونیم هر روز صبح که بیدار می شیم سوپرایزهایی داریم. انگار هر روز صبح یک پازل جدید به ما میدن که باید حلش بکنیم و بعضی وقتها این پازل اصلا اون شکلی در نمیاد که ما انتظار داریم.
پس این تلاش و جنگ ما برای برنامه ریزی و تسلط به موقعیتها و شرایط زندگی هست که این مشغلههای فکری رو زیادتر میکنه.
راهکاری برای خاموش کردن ذهن:
-
شرایطی که توش گیر کردید بنویسید. مثلاً ناراحتی از خواهرم، غذای فردا، مهمونی یک ماه دیگه، قسط، هرچیزی. با ربط یا بی ربط.
هر دفعه که فکری ذهنتون رو مشغول کرده برای اینکه اون رو خاموش کنید تو دفترچه کنار دستتون داشته باشید. دفترچه ای که تو آشپزخونه و هال و اتاق هست، این موارد رو بنویسید و بعد نگاه کنید.
-
دور اون هایی که واقعاً قابلپیشبینی هستند قابلبرنامهریزی و مدیریت هستند خط بکشید و ببینید چه تعداد ازین موارد اصلا دست شما نیست.
وقتی افکارمون رو نوشتیم و مواردیکه به ما مربوط نیست یا دست ما نیست رو مشخص کردیم بخشی از ذهن ما که با این افکار مشغول شده خاموش میشه.
فرض کنید میخواید بیماری یکی از عزیزان تون رو کنترل کنید. شما دور اون بیمار میچرخید و نهایتا از او پرستاری میکنید. اما شما کسی نیستید که بتونه بیماری او رو درمان کنید. اینجا برای خاموش کردن ذهن چگونگی درمان رو خط بزنید و تنها به شیوه مراقبت بپردازید.
یا مثلا میخواید شرایط طلاق برادرتون رو تغییر بدید اما شما کسی نیستید که بتونید شرایط رو کنترل کنید. شما نمیتونید با پیدا کردن مقصر زندگی برادرتون، جلوی طلاقشو بگیرید.
خیلی وقتا خودمون رو نخود هر آشی میکنیم. یعنی خیلی از مسائل ربطی به ما ندارد اما دوست داریم برای اینکه احساس کنیم مفید هستیم یا فکر کنیم ما موثریم باید مدام به اون مشکل فکر کنیم و راهحلی پیدا بکنیم. درحالیکه شخص مشکل دار اصلا راه حل ها یا دخالت شما رو نمیخواد.
ما دوست داریم بگیم مهمیم، مفیدبم و ثابت کنیم تواناببم. پس تو کارهایی که نقشی نداریم یا اصلا به ما مربوط نمیشه دخالت میکنیم.
-
حالا باید روی مسایلی تمرکز کنیم که اولا به ما مربوطه و دوما تلاش ما توش موثره.
-
با نوشتن کارها و افکارمون ذهنمون خالی میشه (یعنی همان تکنیک خاموش کردن ذهن)
یادتون باشه نوشتن با فکر کردن خیلی متفاوته. مثلا بعضیا میگن لیست کارام تو ذهنم هست یا تو ذهنشون یسری رمز میذارن. درحالیکه اگر بیاریدش روی کاغذ ذهن خالی میشه. مثلاً زنگ زدن به دکتر تلفنشو بنویسید. وقت فلان کار بنویسید. کاردرمانی بچهام راهحل بنویسید. دیگه تمام میشه و دیگه مدام توی ذهن شما نیست بعضی وقتها ذهن مدام میچرخه برای اینکه موضوعی رو از یاد نبریم و ما به راحتی با نوشتن می تونیم جلوی این مسئله رو بگیریم.
مطالعه مقاله خاموش کردن ذهن (روانشناسی اضطراب) اینجا را کلیک کنید.
مرجان حسینی زاده
روانشناس کودک، نوجوان و خانواده
اگر نیاز به مشاوره داشتید به شماره 2446 624 901 98+ در واتساپ پیام بدهید.
هنوز امتیازی ثبت نشده