اضطراب جدایی در کودکان
اضطراب جدایی در کودکان در سنین مختلفی با علل گوناگونی دیده میشود. اول از همه لازم به ذکر است که گاهی اضطراب جدایی صرفا یک برچسب است وقتی ما دلیل چسبندگی طبیعی کودک را نمیدانیم. اضطراب جدایی کودک در یک سنی به طور طبیعی بخشی از پروسه رشد کودک محسوب میشود که اگر شکل نگیرد باید تعجب کنیم و به دنبال علت باشیم. در واقع کیفیت رابطه و جوّ هیجانی که بین کودک و مراقب اولیه وجود دارد باعث دلبستگی میشود. اصولا مراقب اولیه یعنی کسی که کودک بیشترین ارتباط را با او دارد مثل مادر دلبستگی را به وجود میآورد. کودک همیشه به دنبال مراقب اولیه میگردد و به او میچسبد که نشان دهنده دلبستگی کودک است که یعنی او درک کرده است کسی وجود دارد که نیازهای او را برطرف کند و تکیه گاهی دارد. وقتی کودک در رحم مادر قرار دارد تمام نیازهای او به موقع برآورده میشود و فکر میکند کسی به او تعرضی نخواهد کرد، وقتی به دنیا میآید احساس ناامنی را تجربه میکند و میخواهد کسی را داشته باشد که همیشه مورد توجهاش قرار بگیرد. اولین مرحله دلبستگی کودک از تولد تا ۸ یا ۱۲ هفتگی کودک به وجود میآید. اگر بخواهیم بگوییم که نوزاد تا ۶ ماهگی چگونه دلبستگی را نشان میدهد میتوانیم به زمانی اشاره کنیم که نوزاد سرش را به سمت صدای مادر میچرخاند یا میخواهد با چشم او را تعقیب کند. از ۶ ماهگی تا ۲ سالگی دلبستگی کودک به اوج خود میرسد به طوری که اگر مراقب اولیه کنارش نباشد گریه میکند تا او هر چه زودتر برگردد، این زمان به طور طبیعی اوج اضطراب جدایی کودک میباشد. به همین دلیل گفته میشود که کودک از سه سالگی به بعد به مهد کودک برود که اضطراب جدایی را پشت سر گذاشته باشد و بتواند به طور سالمی از والد جدا شود.
نکته: بر اساس خصوصیات فردی کودک سن گفته شده مثبت و منفی میشود یعنی دقیقا دو سالگی نیست میتواند کمتر یا بیشتر باشد.
چگونگی پاسخدهی ما به نیازهای کودک به عنوان مراقب اولیه و والدین سبک دلبستگی کودک را تعیین میکند.
نکته: ما نمیتوانیم سبک دلبستگی خود و یا کودکمان را تشخیص بدهیم برای این تشخیص باید به روانشناس مراجعه کنیم، ما فقط میتوانیم آگاهی لازم را به دست بیاوریم تا به دلبستگی ایمن نزدیکتر شویم.
۱. سبک دلبستگی ایمن: وقتی مراقب اصلی تغییر نکند و مراقبین از لحاظ هیجانی در دسترس باشند دلبستگی ایمن میشود و کودکی میشود که احساس میکند دنیا امن است و سازگاری پیدا میکند و در کنار والدین دنیای پیرامونش را کشف میکند. هر کودک به سبک خاص خودش نیازهایش را ابراز میکند و حتی موقع گرسنگی یا درد گریهاش از هم متفاوت است که این تفاوت را فقط مراقب اصلی درک میکند و به درستی میتواند به نیاز کودک پاسخ بدهد وقتی مراقب اصلی تغییر کند و مثلا نگهداری کودک به پرستار جدیدی سپرده شود با توجه به همین مورد ممکن است رفع نیاز و درخواست کودک به تعویق بیفتد و نوزاد پیام غیرقابل دسترس بودن مراقبین را دریافت کند و نوع دلبستگیاش ناایمن شود.
۲. دلبستگی اجتنابی: وقتی شکل میگیرد که مراقب اصلی و اولیه کودک هم از لحاظ روانی و هم فیزیکی در دسترس نیست، مثلا وقتی مادر افسردگی پس از زایمان میگیرد و نسبت به مراقبت از کودک بیتوجه و بیاهمیت است. این سبک در بزرگسالی با مدلهای مختلف خودش را نشان میدهد.
پس والدین باید بررسی کنند که آیا از لحاظ فیزیکی و روانی و هیجانی برای کودک در دسترس هستند یا خیر.
۳. دلبستگی اضطرابی: مراقب اصلی گاهی هست و گاهی نیست! حتما بارها شنیدهاید یا خودتان وقتی میخواستید از کودک جدا شوید گفتهاید: تا حواسش نیست من بروم، این رفتار باعث میشود کودک مضطرب شود و فکر کند مادر یا پدر برای همیشه رفته است و او را تنها گذاشته است. بهتر است پروسه صحیح را طی کنیم و به او بگوییم که میخواهیم از خانه بیرون برویم، گریه یک واکنش متناسب با موقعیت است و اشکالی ندارد.
نکته: اضطراب جدایی لزوما برای ۱۸ ماهگی نیست یا دو سالگی نیست. اگر کودک را پیش کسی میگذاریم و میرویم همیشه سعی کنیم زودتر از وقتی که گفتیم برمیگردیم برگردیم ،چون کودک واقعا اضطراب میگیرد و آسیب میبیند و با یک اتفاق اضطراب جدایی را برای مدتها به طور شدید تجربه میکند و حتی ممکن است به اقدام درمانی نیاز پیدا کند.
ثبات رفتاری در خانواده بسیار قابل اهمیت است باعث ایجاد سبک دلبستگی ایمن میشود. ولی در خانوادهای که فرزند نمیداند مادر چه زمانی حالش خوب است و چه زمانی بد است یا فرزندان شاهد درگیریهای بین والدین هستند این پیام را به آنها میرساند که مراقب من خودش از پس خودش و زندگی بر نمیآید و این پیام باعث ایجاد سبک دلبستگی آشفته و ناایمن میشود.
داشتن زمان با کیفیت با کودک: در سالهای آغازین زندگی کودک فقط رسیدگی و برآورده کردن نیازهای مطرح است ولی در سنین بالاتر وقت گذراندن با کودک، بازی کردن، گفتگو، قصه گفتن، هدیه گرفتن میتواند نشان دهنده علاقه و محبت و دوست داشتن برای کودک باشد. محبت کلامی و فیزیکی جزء لاینفک زندگی کودک میباشد. گفتن دوستت دارم و جملات محبت آمیز با مدلهای مختلف مثل غذا دادن باید تایم مشخص داشته باشد تا این روتین باعث امنیت روانی کودک شود.
اگر نکات و موارد ذکر شده را رعایت کنیم میبینیم که حال فرزند ما خوب است، قشقرق نمیکند تا توجه طلبی کند و دیده و شنیده شود چون میداند در حالت عادی هم شنیده میشود. نکات گفته شده نکات سادهای هستند که فقط لازم است ما در ابتدا کنترل هیجانی خوبی داشته باشیم تا بتوانیم روی خودمان کار کنیم و روی نکات متمرکز شویم که نیازی نباشد فرزند ما سالها بعد درگیر پیامد و عواقب کارهای ما باشد.
هنوز امتیازی ثبت نشده