افسانه ١. همه بايد از رفتار و گفتار من راضى باشن!
اگر راضى نباشن زشته، بى معرفتيه، بى ادبيه، قدر نشناسيه .
⚠️ هيچ وقت همه از تو راضى نميشن! دقيقاً كارى كه يكى رو خوشحال ميكنه، ميتونه باعث حسادت يا دلخورى يكى ديگه بشه.
افسانه ٢. من بايد به اندازه كافى براى خانوادم وقت بذارم. بهشون برسم. كارى داشتن حاضر باشم.
⚠️ ما چند خانواده داريم (يكى خانواده اصلى و كوچيك خودمون، يكى خانواده بزرگتر و دورتر)
رسيدگى به همه اين افراد روياست! محاله
وقتى كه دارى واسه فلانى ميذارى درواقع دارى همون وقت رو از يك نفر ديگه از همون خانواده دريغ ميكنى
✔️پس اولويت بندى داشته باش. اونى كه برات ميمونه اول خودتى بعد همسرته بعد بچههاتن و بعد…
افسانه ٣. پدر و مادر رو سرمون جا دارن و بايد راضيشون كنم.
⚠️ بله پدر و مادر براى ما خيلى كارا كردن و خيلى كارام از روى نادانى يا ناتوانيشون نكردن. ما قدر شناس زحمات و وقت و هزينههايى كه براى ما كردن هستيم اما غلام حلقه به گوش تمام وقتشونم نيستيم.
در واقع اگر والدينى از نظر روانى سالم باشن، خوشحالى، سرحالى و احساس رضايتمندى و خوشبختى ما براشون ارجحيت داره.
و اگر از نظر روانى ناسالم باشن، ما با بيچاره كردن خودمون، با وقت گذارىهاى بيش از حد، با بندگى كردن براى اونها، با قبول كردن فرمانهاى ريز و درشتشون ❌ كمكى به حال خرابشون نمىكنيم.
افسانه ٤. به عنوان يك مادر شغل اصليم بايد بچهدارى و خانهدارى باشه!
⚠️ وقتى بچهدار ميشيم تا سه سالگى زمان بيشترى بايد فرزندپروريمون بذاريم.
اما شغل داشتن هميشه تمام وقت كار كردن نيست.
هميشه بيرون از خونه كار كردن نيست.
شغل داشتن و كار كردن ضمن پول درآوردن احساس مفيد بودن ميده بنابراين مادر خوشحال و سرحالتره و اينطورى بهتر و با انرژى و كيفيت بيشتر براى فرزندش وقت ميذاره.
افسانه ٥. يك مادر يا پدر شاغل بايد بين كارهاى شغلى و كارهاى خانه و خونوادگى تعادل ايجاد كنه!
⚠️ اين حرف رويايى بيش نيست! چرت محضه. چطور ممكنه وقتى شما رفتى دور يك ميز پر از غذاهاى متفاوت هستى همه غذا و دسرها رو به يك اندازه بخورى و لذت ببرى؟
ديگه چه برسه به رسيدگى به دو كار مهم، زمانبر و جدى!
هر دورهاى ما اولويتى داريم. زمانيكه بچهها كوچيكن وزنه نگهدارى از بچهها سنگينتره و زمان و انرژى بيشترى مىطلبه. وقتى بچهها محصلن و ما هم به احساس مفيد بودن و شكوفا كردن استعدادها و خلاقيت ورزيدن نياز داريم و همچنين توانايى مالى بيشتر باعث اعتمادبنفسمون ميشه، كار و شغل در اولويت قرار ميگيره.
وقتى كه ماموريتيم كار در اولويته
وقتى تعطيلاته خانواده
افسانه ٦. بچهها بايد به حرف پدر مادرشون به حرف بزرگترا گوش كنن و از تجربياتشون درس بگيرن.
⚠️ تا زمانيكه انتخابى خطر جدى ايجاد نكنه بچه هم بايد به انتخاب و سليقه خودش رفتار كنه.
تا زمانيكه آسيب غير قابل جبرانى نميزنه، خب ممكنه شكست بخوره اما دوباره بلند ميشه و راه خودشو پيدا ميكنه.
افسانه ٧. خوشبختى و موفقيت و دارايى و امكانات و خوشحاليمونو ببينن چشممون ميزنن! بده دل مردم مىسوزه.
⚠️ پز دادن و بيش از حد نشون دادنِ خوشحالى و خوشبختى و دارايى مصنوعيه! افراط تو هر چيزى يعنى يه حاى كار ميلنگه!
اما اينكه مراقب باشى كسى نفهمه و نبينه و نشنوه يعنى خودت ظرفيت ندارى. متوجه نيستى دنيا پر از امكانات و فرصته.
اينكه نكنه كسى غصه بخوره “مشكل اونه”.
نكنه كسى حسودى كنه “مشكل اونه”.
اون فرد يا ميتونه به حاى مقايسه خودش با تو بلند شه، به اندازه توان و استعداد و هوشش سهمشو از دنيا بگيره.
يا ارتباطشو با تو قطع كنه كه نبيندت كه دلش نخواد.
يا بشينه و “حسرتتو بخوره”. اين انتخاب اونه.
1 دیدگاه در “افسانه هاى احساس گناه”
همیشه خدا عذاب وجدان دارم بخصوص سر شغلم